دوهفته پیش که ما از مجتمع شریعتی(درست تلفظ کنید)رفتیم کانون یه سریا به خودشون ظلم کردن، یه صحنه جذاب سینمایی رو ندیدن.دوست عزیزمون که نام نمیبرم مثل همیشه داشته وول میخورده میره بالا پشتی های رو هم و شترررررررررق.
بعدشم علی آقای حیدری ایشونو میبره قصا...ببخشید بیمارستان امیرالمومنین و انترنها میریزن سرش و تخت خالی نداشتن و اونو میبرن اتاق عمل این داداشی ما هم به کلی ترسیده بعد مثل اینکه شیش تا بخیه داشتن میزدن اونم اشتباه اگه دکتر نرسیده بوده گلمون پرپر میشد(چون یه مثل معروفه استفاده کردم و گرنه خبری نیست)
شمارو به دیدن بقیه اخبار دعوت میکنیم.
(کیفیت بالا گذشتم وایسید بارگذاری شه)
- ۹۳/۰۵/۲۰
- مدیریت وبلاگ
عالی آرمان با قطرات اشک شروع شد و بعدش هم طبق معمول.......
بخور بخور گل دورمون!!!!!!!
بخور تقویت شی......!